|
پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 23:58 :: نويسنده : مهربونی
-ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﻭﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺭﻭﯼ ﯾﻪ ﺳﮑﻮ -دیگر ازآن همه شیطنت وشلوغی خبری نیست اونقدر به خاطرضبدرهای جلوی اسمم چوب روزگار را خوردم که تبدیل شدم به ساکتترین شاگرد کلاس زندگی. -گاهی خلوت دوست را به هم بریز تا بداند تنها نیست...این مرام ماست که درخلوت دوست خانه ای داشته باشیم حتی به مساحت یک باد -بزرگترین حماقت آدمها در اینه که به کسی که باید لگد بزنن...لبخند میزنن!!! -گاهی وقتها چه ساده عروسک میشویم!نه لبخند میزنیم نه شکایت میکنیم...فقط سکوت میکنیم که کسی نداند در دلمان چه میگذرد. -شاید برایت عجیب باشد این همه آرامشم!خودمانی بگویم به آخر خط که برسی دیگر فقط نگاه میکنی... -پیش هیچ آدمی به خطایت اعتراف مکن آدمها جنبه ندارن...! زست خدایی برایت میگیرند. -خوب نگاه کن میبینی؟؟؟ این ویرانکده آثار باستانی نیست...منم... -گاهی دلم برای چوپان دروغگو خیلی میسوزد! بیچاره دوبار بیشتر دروغ نگفت انگشت نما شد...ولی ما هنوز صادق ترینیم. -همیشه تو دلت میگفتی:این مگه با چند نفر دوسته که همیشه آنلاینه؟این جمله همیشه یادت باشه:همیشه آنلاینترینها تنهاترینند. -هنوزم از بازی کلاغ پر میترسم...میترسم بگم رفاقت...آروم بگی پر.... -وقتی سر دعواها ومشکلات همش تو کوتاه میای کم کم اونقدر کوتاه میشی که بعضی ها فکر میکنن صندلی هستی وسوارت میشن و پایین هم نمیان. -
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |